تا به امروز از استارتاپهای مختلفی صحبت شده که سرنوشت های گوناگونی را پشت سر گذاشتهاند و بیشتر آنها توانستهاند به موفقیتهای قابل توجه و شهرت بین المللی دست پیدا کنند. این بار اما بحث استارتاپ Hootsuite است که تا به حال هیچ استارتاپی به این اندازه با فضای کار اشتراکی همخوانی نداشته است. به طور کلی نفس این استارتاپ بر پایه اصول همکاری و اشتراک پایهگذاری شده که پیوند با یک فضای اشتراکی روحیه همکاری و درک اعضای سازمان نسبت به مفهوم اشتراک را تقویت خواهد کرد. اما Hootsuite دقیقا چیست؟ و توانسته در این امر همکاری و اشتراک موفق عمل کند یا خیر؟ در این مقاله به بررسی پاسخ این سوال و اثرات فضای کاری بر شیوه هدایت این استارتاپ میپردازیم.
ساده ترین تعریفی که از استارتاپ Hootsuite وجود دارد، یک بستر جامع از تمام شبکههای اجتماعی است. در سال 2008 بود که رایان هولمز با هدف ادغام تمام شبکههای اجتماعی مانند یوتیوب، لینکدین، اینستاگرام، فیسبوک و توییتر در یک نرمافزار، استارتاپ خود را راهاندازی کرد. با راهاندازی چنین شبکهای بود که هولمز به Invoke Media نیاز داشت تا بتواند چندین شبکه رسانه اجتماعی را در آژانس خدمات دیجیتال خود مدیریت کند. با این حال متوجه شد که محصولات حال حاضر بازار نمیتوانند تمام ویژگیهای مورد نظر او را ارائه دهند.
بنابراین تصمیم گرفت با داریو ملی، دیوید تدمن و تیم Invoke همکاری کند تا بتواند نیازمندیهای موجود را برطرف کند. در این زمان بود که این گروه محصول BrightKit را به بازار عرضه کردند. با وجود این محصول هولمز در سال 2009 تصمیم گرفت نام نرم افزار خود را تغییر دهد و حتی برای آن جایزهی 500 دلاری تعیین کرد. سرانجام از بین بیش از 100 هزار اسم پیشنهادی، ایده Hootsuite برنده شد. این نام توسط یک کاربر به نام مت ناتان پیشنهاد شده و سپس مورد تایید واقع شد. Hootsuite از یک ترکیب فرانسوی یعنی tout de suite به معنای همین حالا و یک کلمه hoot یعنی صدایی که جغد تولید میکند، ساخته شده است. در نهایت با اتمام نامگذاری در دسامبر 2009 استارتاپ Hootsuite از Invoke Media جدا شد. در همین زمان به عنوان شرکتی مستقل شروع به کار کرد و با داشتن رابط کاربری بینظیر خود مورد استقبال تعداد زیادی قرار گرفت.
از زمانی که Hootsuite به طور مستقل شروع به کار کرد، 1.9 میلیون دلار از Hearst Interactive Media ، Blumberg Capital و سرمایه گذاران فرشته معروف Leo Group LLC و Geoff جذب کرد. بعد از آن هم از سرمایه گذاران مختلف 50 میلیون دلار کسب درآمد کرده و سه سال بعد از این درآمد در راند دوم از جذب درآمد از Insight Venture Partners و بعد Accel Partners و OMERS 165 میلیون دلار گرفت. این استارتاپ نوپا به شدت به بودجه و سرمایه گذاری وابسته بود. بنابراين موفق شد برای پیشرفت و دوام خود 246.9 میلیون دلار را در چهار دور تأمین سرمایه از 11 سرمایه گذار جمع آوری کند. از آن جایی که این سیستم از ترکیب شبکههای اجتماعی Twitter، Facebook، Instagram، LinkedIn و YouTube تشکیل شده است، توانست بیشتر از 10 میلیون کاربر را در بیش از 175 کشور دنیا به خود اختصاص دهد. حتی موفق شده حسابهای آنان را به درستی مدیریت کند.
با وجود شروع طوفانی پلتفرم مدیریت رسانههای اجتماعی Hootsuite آن هم در سطح بین المللی، درخواستها روز به روز افزایش مییافت. این یک تجربهی هیجان انگیزی برای هر شرکتی بود. بنابراين آنها به دنبال یک مکان جدید برای دفتر مرکزی خود در لندن بودند. سرانجام دفتر مرکزی آنها در طبقه پنجم 1 St. Katharine’s Way در پل برج WeWork تاسیس شد. با کمک از فضای کار اشتراکی بود که Hootsuite توانست به سرعت پایگاههایی در نیویورک، سیدنی، هامبورگ، پاریس، مکزیکو سیتی و تورنتو افتتاح کند و ردپای خود را افزایش دهد.
درباره همکاری استارتاپ Hootsuite و فضای کار اشتراکی باید به سخن مدیر ارشد بخش جهانی این استارتاپ مراجعه کنید. ایشان میگوید: هر فضا و تیمی که در سطح جهانی نیازهایی منحصر به فرد برای خود دارد میتواند با فضای اشتراکی به آن برسد. در واقع در چنین محیطی است که شبکههای ارتباطی ارزشمندی برای ما به وجود میآید و این عمل باعث میشود روند رشد و توسعه کسب و کار خیلی سریعتر پیش برود.
بنابراین میتوان گفت فضای اشتراکی فرصت درک بهتری از مفهوم همکاری و ارتباطات را به این استارتاپ بخشیده است. Hootsuite همان استارتاپی است که تمام شبکههای اجتماعی را در یک بستر اشتراکی در کنار هم قرار میدهد. این بدان معنا است که حضور در یک فضای کار اشتراکی برای موفقیت کسب و کارهای آنلاینی که ماهیت آنها بر ارتباط استوار است، یک عامل مهم و تأثیرگذار به شمار میرود. این فضا علاوه بر انجام ماموریت درک بهتر ارتباطات، بسیار به کسب و کارهای نوپا کمک کرده است. از آن جایی که این کسب و کارها در ابتدا با کمبود بودجه مواجه هستند، حضور در یک فضای کار اشتراکی، تا حد زیادی از هزینههای آنها را کاهش میدهد.
همان طور که بررسی شد، فضای کار مشترک برای افراد و کسب و کارها به ویژه آن دسته کسب و کارهای نوپا بسیار مفید و کارآمد خواهد بود. بنابراين میتوان برای این محیط مزيتهایی را در نظر گرفت:
وجود چنین محیط محیط مشترکی باعث میشود با وجود تنوع در تيم های فضای کاری، از دغدغهها و چالشهای سایر تیمها و افراد همکار خود باخبر باشید. ممکن است گاهی با کمبود نیروی فنی در تيم خود رو به رو شوید و در این فضا فرصت کمک گرفتن از دانش بقیه تیمها برای شما فراهم است. علاوه بر این ارتباط درون سازمانی، زمینه همکاری با سایر کسبوکارها و سازمانهای دولتی و خصوصی نیز فراهم شده که شما میتوانید از این ارتباطات نهایت استفاده را ببرید.
برای کسب و کارهای نوپا راهاندازی امکاناتی همچون سانترال دیجیتالی، شمارههای چهار یا پنجرقمی، پرینتر، اسکنر و… بسیار سنگین خواهد بود. از طرفی هم تمام نشدنی هستند. این فضای اشتراکی است که به کاهش هزینههای خرید امکانات ضروری و راهاندازی آنها کمک میکند.
برای اینکه بتوانید بیشتر تمرکز خود را بر روی کار بگذارید، میتوانید دغدغههای اجرایی و عملیاتی مانند تأمین میز، صندلی، اینترنت، نظافت، تعمیر و نگهداری را با استفاده از یک فضای کار اشتراکی کاهش دهید.
جمع بندی
فضاهای کار اشتراکی با کم کردن هزینهها، افزایش تمرکز بر روی کار و ایجاد درک بهتر نسبت به همکاری در پیشرفت کسب و کارها بسیار تأثیرگذار خواهند بود. به همین دلیل است که کسب و کارهایی مانند استارتاپ Hootsuite با کمک از فضای کار اشتراکی به موفقیت و شهرت جهانی دست یافتهاند.